ددی ‌

ساخت وبلاگ
یعنی یک سااااااعت تمام نشستم تایپ کردم و قصه و اتفاقات شیرین و تلخ خرید و فروش گوشی رو نوشتم با کلیییییی تحلیل ، موقع تایید فیلتر شکنم روشن بود پست تایید نشد و همشون پریدن ....جز معدود پست های خیلی طولانیم بودااااا کجا داریم زندگی می‌کنیم ما ؟! با چه شرایطی ؟! + نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ ساعت توسط صحرا  |  ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:16

اول اینکه یک و نیم میلیون از ۱۷ میلیون پول گوشی منو کم کرد و مابقی رو واریز کرد البته هنوز چک نکردم که واریز کرده یا نه ! خودش فروشنده گفت واریز کردممیگم اون یک و نیم بابت چی بوده؟ میگه بابت ریجستری دو تا گوشی که برگردونید... به نوید پیام دادم میگم هزینه ریجستری چقدر میشه ؟ میگه هیچی ، از نا آگاهیت سو استفاده کردند ..نوید مشاور من تو تمام زمینه های تکنولوژی هست :-))) میگه همین دیگه بدون تحقیق و با عجله میری خرید اینجوریم سرت کلاه میره .. گفتم عیب نداره مثل گوشت سگ حرووووووومش ، من که راضی نیستنم حوصله بحثم باهاش ندارم اما امیدوارم خرج همون دریچه میترال قلبش کنه انقد حروم خوره :-/ هنوز تصمیم نگرفتم چی بخرم اما قطعا گوشی گرونی نمیخرم چون میبرم بیمارستان و محیط آلوده اس مجبورم مدام با الکل تمیز کنم و حدس می‌زنم گوشی قبلیم هم به خاطر همین شست شو دادن با الکل خراب میشه ...سپردم به نوید .. بهش میگم هر مدلی بگی من میخرم فقط مطمئن باشه و به بدرد بخور ..نوید بسسسسسسیار علم و آگاهی زیادی تو تکنولوژی داره و کلا با سند و مدرک از سایت های خارجی بهم ثابت میکنه چی به درد میخوره ! چیزی که نه من بلدشم و نه ازش سر درمیارم ! اون فروشنده اشغال k50 به من انداخته بود زمانی فهمیدم بهم انداخته که رفتم براش قاب بخرم اصلا تو بازار براش قاب نبود حتی فروشنده هام به این مدل آشنا نبودند که به نوید گفتم گفتش این مدل اول این اینکه مال دو سال پیشه دوم اینکه مخصوص گیمرهاس ، کسایی ک زیاد گیم بازی می‌کنند نه تو که واسه استفاده روزمره میخوای ...دوست داییم بودا ! آشغال ... با اون زبون چربش چقدر سر من کلاه رفت ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:16

خب خب خب !اول اینکه ماشین اوکی شد ، کلید ساز و باتری ساز و اینا همه دست به دست هم دادند و سوئیچ جدید ساخته شد و ماشین رو از روستا آوردیم.. اون روز به شوهر عمه ام میگفتم من واقعا به کمبود یه کلید ساز و باتری ساز تو زندگیم پی بردم و به اولین کیسی که تو این مشاغل باشه حتما جواب مثبت میدم چون اهمیت شغلشون تو این شب ۲۱ رمضان و تو این تعطیلی بر من آشکار شد :-)))) دیشب شوهر عمه ام می‌گفت وقتی اون آقایون کلید ساز و تعمیرکار اومدن فقط حرف تو توی ذهنم تکرار میشد دل دل میکردم بهشون بگم به هم معرفیتون کنم :-))))))))) به هر حال ماشین اوکی شد ...دیشب جشن نامزدی پسر عموم بود .. از یه طایفه ای زن گرفته که قد خانوماشون زیر ۱۸۰ نبود !!!!! کلا ژنتیکی بسیییییییار قد بلند بودند ، سفید و خوشگل ... مرداشون قد متوسط و خوبی داشتند اما خانمای ایل و تبارشون واقعا بلند قد و هیکلی و سفید بودند ...خلاصه تا تونستیم رقصیدیم و شادی کردیم .. دیگه نصف شب عرق کرده بودیم یهو اومدیم بیرون هوا سرد بود همگی دچار یه بدن درد و سرماخوردگی و کوفتگی بدی شدیم ...ژنتیک هم چیز عجیبیه ها ... یعنی مادر عروس راحت ۱۹۰ قد داشت ! جالب بود .. اما عروس قدش نرمال یود ، هم قد پسر عموم بود ، سفیییید و خوشگل .. خوشم اومد از انتخاب پسر عموم !اما من معتقدم قد هر زن باید قد بغل مردش باشه .. زنی که ۱۹۰ قدش باشه هیچ وقت نمیتونه حس مچاله شدن تو بغل مردش رو تجربه کنه :-)))) هنوز گوشی نخریدم ! تا فردا ... + نوشته شده در جمعه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۳ ساعت توسط صحرا  |  ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:16